مدیوم

بدن‏ِ سوژه‌ی موجود

مدیوم

بدن‏ِ سوژه‌ی موجود

سلام خوش آمدید
نگاهی به داستان «افسانه میگسار قدیس» از یوزف روت

«مرا بیاموز که اراده‌ات را به‌جا آورم، زیرا که تو خدای من هستی. روح نیکوی تو، مرا بر زمینِ هموار هدایت کند.» (مزمور ۱۴۳:۱۰)

در کلیسای مسیحی، معمولا سوگند دینی‌ای در مراسم غسل تعمید خوانده می‌شود، که برای پذیرش یک مسیحی جدید در جامعۀ کلیساست. اعتراف مؤمنی که می‌خواهد در مسیر بعدی زندگی‌اش با خدا همراه شود و با پاکسازی گناهانش «بر زمینِ هموار» بماند.

آندریاس، قهرمان داستان، معدنچی سابق زغال سنگ، جنایتکار سابق و الکلی که در خیابان‌ها و زیر پل‌های فرانسه زندگی می‌کند، می‌خواهد زندگی جدیدی را آغاز کند.

  • Ahmad Nia
بررسی داستان کوتاه «دهکده‌ای پس از تاریکی» نوشتۀ کازوئو ایشی‌گورو

داستان کوتاه «دهکده‌ای پس از تاریکی» کازوئو ایشی‌گورو، روایتگر تاریکی است. تاریکی که نشات گرفته از یک خلاء اعتقادی است که زمانی ایده‌ها در آن می‌درخشیدند.

راگامافین برمی‌گردد

دهکده‌ای پس از تاریکی در اواخر دهۀ ۱۹۹۰ اتفاق می‌افتد. فلچر، قهرمان داستان، پس از سال‌ها پرسه زدن در انگلستان، تقریباً تصادفی به دهکده‌ای باز می‌گردد که ادعا می‌کند روزگاری در آن نفوذ داشته است. او به‌عنوان مردی که اخیراً از کما بیرون آمده، سرگردان وارد دهکده می‌شود. پس از طی مسیری در خیابان‌های تاریک و پر پیچ و خم دهکده، با زن جوانی آشنا می‌شود که او را می‌شناسد. زن جوان او را به کلبه‌اش دعوت می‌کند، اما او قبول نمی‌کند و به جای آن تصمیم می‌گیرد در یک کلبه را به صورت تصادفی بزند. این کلبه متعلق به پترسون‌ها است که با اکراه از او استقبال می‌کنند.

  • Ahmad Nia
ژان دیلمان، شماره ۲۳ که‌دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل ساختۀ شانتال آکرمن

ژان دیلمان، شماره ۲۳ که‌دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل شانتال آکرمن، با این واقعیت سر ناسازگاری دارد که در ساختار مردسالارانه غالبِ اکثر فیلم‌ها، سینما به ندرت زندگی حوصله‌بر و ایستای یک زن خانه‌دار معمولی را به تصویر کشیده است. شاهکار آکرمن که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، بدیلی برای این ساختار ارائه می‌دهد که در آن سنگینی و اضطراب فضاهای خانگی در قامت قهرمان زن به نمایش در آمده است.

  • Ahmad Nia

به‌بهانه انتشار کتاب «آینده‌ی هگل: پلاستیسیته، زمانمندی و دیالکتیک» از کاترین مالابو به ترجمه‌ی سعید تقوایی ابریشمی و محمدمهدی اردبیلی، نشر نی، آبان‌ماه ۱۴۰۱

بیم در ذات امید جای دارد به واسطۀ عدم قطعیتِ امید. امید به پیروزی بدونِ ترس و تردید دیگر نه امید بلکه اطمینان است، همانگونه که پذیرش شکست بدون تردید، یاس و ناامیدی نام دارد. اطمینان و یاس هر دو به یک میزان، علیه «امید» عمل می‌کنند. امیدی که اجازه دهد ترس از تغییر بر آن «غلبه» کند، دیگر نه امید، بلکه عین یاس و ناامیدی است؛ همانگونه که «بدون» این ترس و تردید نیز امیدی درکار نیست و اطمینان غلبه می‌یابد. پس هر دوی تسلیمِ منفعلانه (اطمینان به شکست محتوم) و منجی‌گراییِ منفعلانه (اطمینان به پیروزی محتوم) ضد امیدند: امید نه تردید را انکار و سرکوب می‌کند، و نه مرعوبِ آن می‌شود.

پس این عینِ ناامیدی است که فرد یا جامعه‌ای به دلیل ترس از نتایج حاصل از تغییرِ وضعیت، به وضعیتی که نامطلوب می‌پندارد رضا دهد و چند صباحی دیگر خود را بدان دلخوش کند. حتی عمل از سر استیصال نیز نوعی امید را در خود می‌پروراند. حتی اگر بسیاری از آلترناتیوهای یک وضعیت از خود آن ترسناکتر باشند، بازهم این خواستِ تغییر است که شرط تحقق آزادی است. و می‌دانیم که حامیان وضع موجود همواره از همین بزرگنماییِ ترس‌های حاصل از آلترناتیوهای ناامیدکننده تغذیه می‌کنند. البته که نباید منفعلانه به هر تغییری تن داد، البته که باید در برابر غلبۀ ارتجاع و وعده‌های فریبنده هشیار و نقاد بود، اما حفظ موضع انتقادی اگر به تن دادنِ منفعلانه منجر شود، ژستی دروغین است. دیگر برای کنترل‌گریِ قیم‌مآبانۀ روشنفکران و محافظه‌کاریِ موعظه‌گران بسیار دیر شده است. موضع انتقادی تنها زمانی حقیقی و صادقانه است که با قسمی خواست و عملِ رادیکال همراه شود.
 
در این معنا امید نوعی قمار است. اما نه قماری سبکسرانه که قدرتش را از ماهیت احتمالی یا مبهمش اخذ کند. مبارزه خود غایت است و پیروزی نه در نتیجۀ قمار، بلکه در موجه بودن و معنا داشتنِ خودِ قمار کردن است. پس امید نه صرفاً معطوف به آینده، بلکه بیش از آن، معطوف به اکنون است. در این معنا، امید نیرویش را نه از خیالپردازی‌های موهوم دربارۀ بهشت برین یا آرمانشهرِ فُرودین، بلکه از خودِ زیستنِ معنادار و موجه اخذ می‌کند و عمل بر خود غایت منطبق می‌شود. درک و زیستنِ چنین امیدی البته نیازمندِ درک و زیستنِ برداشتی نوآورانه از «آینده» است که نه در پیشِ رو بلکه در پشت سر قرار دارد (پلاستیسیتۀ زمان). گذشته نه در مقام آنچه «شده است»، بلکه در مقام آنچه «می‌آید»، بارها و بارها؛ و آینده، نه در مقام «آنچه صرفاً می‌آید»، بلکه به منزلۀ آنچه «آمده است»، چراکه به تعبیر مالابو، «اکنون برای آینده بسیار دیر است».

  • Ahmad Nia

این گفت‌وگو احتمالاً در فلورانس و در سال ۱۸۳۲ نوشته شده است. تاریخ دقیق نگارش آن در دست نیست بر طبق نظر برخی منتقدان آثار لئوپاردی، جای شک نیست که اولین بار نویسنده در تاریخ یک جولای ۱۸۲۷ این اثر را وارد جنگ افکار کرده باشد لئوپاردی در همان جنگ افکار، یادداشتی این‌گونه دارد: از افراد بسیاری پرسیده‌ام، آیا دلشان می‌خواهد که به  گذشته برگردند و ایام گذشته را دوباره زندگی کنند، بدون اینکه بتوانند کوچکترین تغییری در آن ایجاد کنند. از خودم نیز همین سوال را بارها پرسیده‌ام تا آنجایی که بتـوان بـه گذشته بازگشت هم من هم خیلی‌ها از این مسئله خرسند بودیم، اما اگر چنین شرطی وجود داشته باشد (ناتوانی از تغییر گذشته) هیچ کسی از بازگشت به گذشته خرسند نیست. به جای پذیرفتن بازگشت به گذشته، همگی این گونه پاسخ می‌دادند که راضی به چشم پوشی از چنین بختی هستند که به هرحال توانایی بازگشت به دوران کودکی و گذشته برای همه دلنشین است، اما نـه بـا چنین شرطی. این به چه معناست؟ به این معنا که در زندگی‌ای که همگان شناخته‌ایم و تجربه کرده‌ایم قطعاً بیشتر سختی و غم وجود داشته است تا شادی و خوشبختی از طرفی دیگر اینکه اگر همه ما همچنان علاقه مند زیستن هستیم به این دلیل است که یا به زمان حال و آینده خوشبین هستیم یا اینکه خوشبختانه و به حکم طبیعت انسانی‌مان خیلی از سختی‌های آینده را فی‌الحال نمی‌شناسیم و هنوز به آینده امیدواریم...

 

گفت‌و‌گوی فروشنده تقویم و رهگذر از جاکومو لئوپاردی

فروشنده: تقویم، تقویم‌های جدید، سالنامه‌های جدید! آقا، تقویم نمی‌خواستید؟

رهگذر: تقویم سال جدید؟

فروشنده: بله آقا

رهگذر: شما فکر می‌کنید که سال نو نیک و خوش خواهد بود؟

فروشنده:  بله آقا، البته!

رهگذر: مانند سال گذشته؟

فروشنده: خیلی بیشتر از آن.

رهگذر: مانند پارسال؟ یا مانند سال قبل‌تر از آن؟

فروشنده: خیلی بیشتر از آن آقا.

  • Ahmad Nia
انتشار نقد عقل عملی ایمانوئل کانت با ترجمه سیدمسعود حسینی

🔺 از غرایبِ تاریخِ فلسفه است که یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نظریه‌های اخلاق ــ یعنی نظریه‌ی اخلاقِ کانت ــ در قالبِ کتابی واحد در دسترس نیست. از میانِ سه اثرِ اصلیِ کانت در اخلاق، بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه‌ی اخلاق، نقدِ عقلِ عملی و مابعدالطبیعه‌ی اخلاق، اولینِ آن‌ها در کانونِ علاقه‌ی فلسفی بوده و هست. حتی امروزه نیز هنوز از نظرِ بسیاری کسان لُبِ اخلاقِ کانتی در تلقیِ او از اراده‌ی خیر و در آموزه‌ی اَمرِ بی‌قیدوشرط خلاصه می‌شود. اما با مطالعه‌ی نقدِ دوم آشکار می‌شود که چنین چیزی عینِ تقلیلِ فلسفه‌ی اَخلاقِ کانت است. گستره‌ی موضوعیِ نقدِ دوم به واقع فوق‌العاده است.  

🔺 کانت با سه اصلِ موضوعه‌ی آزادی، نامیرایی و خدا ــ به جای پاسخ دادن به این پرسش که به چه می‌توانم امید ببندم ــ به این پرسش پاسخ می‌دهد که من به‌مثابه‌ی سوژه‌ای اَخلاقی باید به چه چیزی معتقد باشم تا قانونِ اَخلاق موهوم نباشد.

مزایای این ترجمه نسبت به دیگر ترجمه‌های نقد عقل عملی

  • اغلاط ترجمه‌ی قبلی را ندارد.
  • از آلمانی ترجمه شده.
  • یک مقدمه‌ی تاریخی-انتقادی از ویراستار آلمانی در ابتدا و یادداشت‌های و کتابنامه‌ای در انتهای کتاب آمده است.
  • و اینکه ترمینولوژی با سایر ترجمه‌های سیدمسعود حسینی هماهنگ است.
  • Ahmad Nia
انتسنزبرگر، نویسنده تاثیرگذار آلمانی در ۹۳ سالگی درگذشت

هانس ماگنوس انتسنزبرگر، از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان و روشنفکران آلمان بعد از جنگ دوم جهانی درگذشت. او یکی از شاخص‌ترین و سیاسی‌ترین شاعران آلمانی‌زبان به شمار می‌رود و در عرصه‌های گوناگونی فعال و خلاق بود.

بنگاه انتشاراتی "زورکامپ"، ناشر آثار هانس ماگنوس انتسنزبرگر روز جمعه، ۲۵ نوامبر به نقل از بستگان او از درگذشت این شاعر، نویسنده و روشنفکر چیگرای آلمانی در روز پنج‌شنبه خبر داد.

  • Ahmad Nia
بررسی عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی همراه با خلاصه داستان‌ها

برای بررسی این اثر از عناصر جاری در فضای داستان‌ها کمک می‌گیریم.

روستای داستان دارای بام‌های کوتاه و خانه‌های بدون در است که آدم را خفه می‌کند. خانه‌ها مانند قبرهایی هستند تنگ و کوتاه و بدون در و افراد از پنجره رفت و آمد می‌کنند. انگار که همه در قبرهای خانوادگی اسیرند و توان برخاستن را ندارند. صدای زنگوله هراس روستا از مرگ است که خود نماد آمدن مرگ را آواز می‌دهد.

  • Ahmad Nia
پدیدارشناسی رقص

پدیدارشناسی رقص / نوشته: جدیمیناس کاروبلیس / ترجمه: هدیه اقتصادی

پدیدارشناسان بنیانگذار، به رقص تنها برحسب اتفاق و به‌مثابه نمونه‌ای از مهارت بدنی یا سرگرمی اشاره نموده‌اند و تلاشی برای فهم یا توصیف پدیدارشناسانۀ آن نکرده‌اند. بنابراین در مقایسه با دیگر اشکال هنر، رقص تقریبا بسیار دیرهنگام مشمول استتیک پدیدارشناسانه شده است و به‌علاوه، اساساً ابتدا اهل حرفۀ رقص بودند که در این امر پیشقدم شدند. شاید این امر باید مورد توجه قرار گیرد که نویسندگانی هستند که با کاملا سیال فهمیدن رقص از اصطلاح "پدیدار شناسی" در تحقیقات رقص استفاده نموده‌اند. با این‌حال باید گفت یک سنت پدیدارشناسی رقص در حال شکل­‌گیری است هرچند که این سنت تا کنون با تلاش­‌های منفرد حفظ شده است.

  • Ahmad Nia
درباره داستان «کولومبره» دینو بوزاتی

چگونه باید عنوان این داستان را درک و ترجمه کنیم؟ نامگذاری و وجه تسمیه این داستان چگونه قابل فهم است؟

اودرادک کافکا[1]، آدبکونکوس کورتازار و کولومبره بوزاتی را «مخلوقات زنده‌ی دست و پا گیر و نگران‌کننده‌ در نظر بگیرید، زیرا این عناوین را فقط می‌توان از طریق صدای یک واژه که به‌معنای واقعی غیرممکن درک است، گیر انداخت.»

  • Ahmad Nia
مدیوم

«بدن مدیوم کلی ما برای داشتن یک جهان است.»
موریس مرلوپونتی