در جهانی که با ساختارهای مبهم مفاهیم تسخیر شده، منطق درخورِ معنای «دانش درباره یک چیز خاص» توسط قدرت پدید آمده است.
پس به طبع این استدلال، دانش مستلزم چیست؟ دانش چیزی جز یک رابطه مستقیم بین دیدن و بیان کردن نیست، کلمه دانش با تصویر برساخته رژیمهای گفتمانی درگیر با آن مرتبط است. که به ما این ظن خطرناک را القا میکند که دانش، بر اساس منطقی که قدرت کنونی میپندارد، خواهان تصرف امر دیدنی است تا آن را بیانپذیر کند.
قدرت یک «دانایی رسمی» میآفریند، تا آنچه معتبر و درست است را با لحنی روشن بر بدن پدیدار (رویتپذیر) حمل کند.
اینجاست که تضاد داستان «حضور» اونتی روشن میشود، داستان او عهدهدار حذف این منطق مجهز به قدرت است، داستانی که در آن حضورِ چیزی، فراتر از صرف یک بیان نیست که با یک پدیدار معینِ مشروط پیوند مییابد.
اونتی ایده «حضور» را به بحران میکشد و در نتیجه منطق تحمیلی معنای دانستن را از کار میاندازد.
در داستان، ماریا خوزه وجود دارد، او فراتر از یک بیان ناب و عاری از هر رویتپذیری است. نویسنده مردی را ابداع میکند که قادر به فریب خویش است، رخنهای در نظم جاری پدید میآورد تا بتواند به نحوی دوباره با این زن ملاقات کند.
نکته جالب در این است که شخصیت موفق به خلق بدنی بدون دید میشود. او توانسته زندگی بخشد و از ماریا خوزه باخبر شود. ماریا خوزه دانشی از اوجگیریاش نشان داد که دستکم برای مرد کارآمد بود. او با مجاب خود به فریبکاری، واقعاً موفق شد به ماریا خوزه جان بدهد. مگر این حضور نیست؟ آیا حضور صرفاً فیزیکی است؟ آیا امری لمسکردنی است؟ برای قهرمان این داستان پاسخ همه این پرسشها منفی است.
ایده قدرت موفق شده اجزایش را سوا و روی علم منطق جدیدی سوار کند. مردانی که حضور فیزیکی دارند، اما در قالب هیچ بیانی جای نمیگیرند: شبیه پروندهای بیسند، بیخاطره و فاقد تاریخ. این افراد در سیستمی میزیند که آنها را زنده نمیشناسد.
یا بیانی شبیه ناپدید شدهگان دارند با یک نام، یک شماره سند و یک داستان که مکانیسم قدرت تشخیصشان میدهد، اما حضور فیزیکی ندارد و جایی در فضا اشغال نمیکنند.
آیا میتوان ثابت کرد که این افراد حضور ندارند؟ چه کسی جرات چنین نتیجهگیری را دارد؟
حضور دیگر نباید توسط هیچ قدرتی دیکته شود، حضور باور محض کسی است که آن را احساس میکند. ما به این دلیل هستیم که هستیم، نه به این دلیل که قدرت به آن مشروعیت میبخشد. ما حتی زمانی که نیستیم نیز هستیم و فراتر از آن خواهیم بود.